دو خط شعر

متن مرتبط با «دریا را بلد باشی» در سایت دو خط شعر نوشته شده است

بلد باشی

  • گفتی نمی خواهی که دریا را بلد باشی اما تو باید خانه ما را بلد باشی شاید خودت را خواستی یک روز برگردی باید مسیر کودکی ها را بلد باشی وقتی که حتی از دل و جان دوستش داری باید هزار آیا و اما را بلد باشی من ساده ام نه ؟ ساده یعنی چه ؟ نمی دانم اما تو باید سادگی ها را بلد باشی گفتی : " وجود ما معمایی است " می دانم اما تو باید این معما را بلد باشی گفتی نمی خواهی که دریا را بلد باشی امــا تــــو باید خانـــــه ی ما را بلد باشی یک روز شاید در تب توفان بپیچندت آن روز باید ! راه صحـرا را بلد باشی بندر همیشه لهجه اش گرم و صمیمی نیست بــــاید سکـــوت سرد سرمــــا را بلد باشی یعنی که بعد از آن همه دلدادگی باید نا مهربانی هــــای دنیـــا را بلد باشی شاید خودت را خواستی یک روز برگردی بـــاید مسیر کودکــــی هــا را بلد باشی یعنی بدانی " ...مرد در باران " کجا می رفت یا لااقـــــل تـــــا " آب - بابا " را بلد باشی حتی اگر آیینه باشی، پیش آدم ها باید زبـــان تند حاشـــا را بلد باشی وقتی که حتی از دل و جان دوستش داری بــاید هـــزار آیـــــا و امـــ,باید بلد باشی,دریا را بلد باشی ...ادامه مطلب

  • سرای فاطمه

  • نه حصیر ، که عرش سرای فاطمه باشد دو جهان ورای گرد پای فاطمه باشد زرد نه ، برگ سبز خزان شد به بهار به زمین و سماء عزای فاطمه باشد , ...ادامه مطلب

  • حافظ شیرازی

  • نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی که بسی گل بدمد باز و تو ، گل باشی من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی ,حافظ شیرازی,حافظ شیرازی شعر,حافظ شیرازی فال ...ادامه مطلب

  • جمکران

  • دل دست به سینه رو به جمکران است درد دوری به هر عاشق بیچاره گران است دل به انتظارت ای قرآن ناطق تو کجایی همه دیده ها غروب جمعه نگران است پیچیده به خود عاشق بیچاره ز دردی دردی که به هر عاشق بیچاره گران است برگرد بر این ایل و قبیله برگرد انتظارم از غروب جمعه بی کران است بازا از آن پنجره ی باز ، موعود خدایی وقت نشان قبر بی نشان است بازا که پیری به رخم کرده نشانی آخرین فرصت این بچه گدا و دگران است ,جمکران,جمکران خرافات,جمکران پخش زنده ...ادامه مطلب

  • دلم تو را صدا

  • به رسم تمام عاشقا باز می زند دلم تو را صدا قسم به برگ برگ سفید دفتر خاطره ها خاطره های نداشته ی با شما به همه سیاه قلم ها که نوشته از شما سیاهی خاطره ی ندیدن شما حبس شدی از کردار آدم ها این ظلم رفته روا نیست ، به حضرت شما عوض نبودن آدم به خانه ها نبودن خالص و خالصانه ها سردر تمام شهرها به جای همه ی کتیبه ها می نویسم آقا بیا جز این مگر انتظار هست از بچه گدا تا که کم شود فاصله ی فاصله ها سیصد و سیزده بار می نویسم دوستت دارم بیا ,دلم تورا میخواهد,دلم تو را چو ربابی,دلم تو را ميخواهد ...ادامه مطلب

  • صادرات ، واردات

  • نقیضه ای بر شعر دوست گرامی قصد پرواز از قفس داریم،پر وارد کنید قصد سیران و سفر داری ، کمتر ناز کن هر طرف رفتیم دیوار است،در وارد کنید هر طرف دیوار دیدی ، دو چشمت باز کن تا که بینی نانو ، اسکادها ، سومارها 20 %هسته ای ، کوبیدن مسمارها روی منبر دائم از احقاق حق دم می زنند روی منبر دائم از احقاق حق دم می زنند ما که می خواهیم این حق را،جگر وارد کنید بی جگرها را ولی با چوب باید میزدند زیر بار زندگی همچون کمان خم می شویم زیر بار زندگی همچون کمان هم خم شویم خواهشا از چین دو کانتینر کمر وارد کنید باهمین غیرت ، بلای جان دشمن میشویم هشت سال از جان و مال و عمرمان نابود شد هشت سال از جان و مال و عمرشان نابود شد شخصیت هایی شبیه باهنر وارد کنید باهنرهامان همه با آتش کی دود شد؟ کام مردم تلخ تر از این نخواهد شد،ولی کام مردم ،همچنان شیرین بماند با ولی احتیاطا قهوه تلخ قجر وارد کنید دست در دستان یکدیگر نشاند این علی یاد و صد یاد همان ارابه ها،کالسکه ها لایق بعضی همان ارابه ها،کالسکه ها خودرو ملی نمی خواهیم،خر وارد کنید لم زده خود حرف مفت و لیس بر آلاسکهها نصف پول نفتمان را ,صادرات واردات,صادرات واردات ایران,صادرات واردات تاجیکستان ...ادامه مطلب

  • تاریخ چون خدا که ستارالعیوب نیست

  • کِـسِ دیگری از سفره انقلاب طلبکار نیست؟! مدبرِ امید از تدبیر خود بیزار نیست؟! راستگویان صادقانه گفتید حرف دلتان را اما به خدا سفره ی ما به کفتار بدهکار نیست گفتید در دولت مهر ندیدیم کسی خندان باشد حالا از آن مسیر خانه تا کار گرفتار نیست !؟ گاهی که قهقهه ی کودکانه ای پشت دیوار بود حالا به خدا عکس لبخندی هم روی دیوار نیست نخوردگان ز جام تدبیرند ، دلواپسان دوراندیش باقی مستِ غرورِ تدبیر و کسی هوشیار نیست اما یادمان هست کسی با فریاد می گفت راستگویانیم و در دولت ما بزهکار نیست تکذیب دارد دائم الکذب و باز هم گفت صفدر ما در پی درهم و دینار نیست با کوسه و گرگ و مار هم دوستیم ما همه اهلی شده و هیچ سگی هار نیست "جان" ما عهد بست که عزت داریم آری همچو "کِری" کسی وفادار نیست! زمستان می گذرد ، خواهیم دید فصل بهار فاش می کند ، تاریخ چون خدا که ستار نیست امید که دوباره بهار می آید و دولت یار شوکت ما زانو زده لبخند به اغیار نیست, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها